مشاوره روانشناسی در شرایط طلاق

ساخت وبلاگ

مشاوره روانشناسی در شرایط طلاق

مشاوره روانشناسی در شرایط طلاق

 

گلوبکووا ناتالیا ولادیمیروا

 

روانشناس بالینی، روانشناس انکولوژیک

 

گولوبکووا ناتالیا ولادیمیرونا روانشناس

 

مردم با درخواست های مختلف به روانشناس مراجعه می کنند: انتخاب های دشوار زندگی. چگونه زندگی خود را تغییر دهیم؛ نگرش نسبت به خود، عزت نفس، هویت؛ توسعه شخصی؛ شرایط عاطفی؛ ویژگی های تربیت و روابط با کودکان؛ حمایت روانی در شرایط دشوار زندگی؛ خانواده و رابطه در زوجین اما اخیراً مشتریان بیشتر و بیشتر می پرسند: "در زندگی من طلاق رخ داد. چه باید کرد؟ چگونه زنده بمانیم؟ طبق آمار روسیه، طلاق حدود 80 درصد خانواده ها را تحت تأثیر قرار می دهد. در عین حال، طلاق به همه اعضای خانواده آسیب وارد می کند: اول از همه، "قربانی" - فردی که همسر از او خارج شده و همچنین فرزندان.

 

البته زمانی که افراد تصمیم به تشکیل خانواده می گیرند، هر یک از آنها آرزوی زندگی خوشبختی در کنار هم را دارند. اما زندگی در ازدواج توانایی شنیدن، گوش دادن و مذاکره با یکدیگر نیز هست. و این زوج در طول مسیر چندین آزمایش را پشت سر می گذارند. این اتفاق می افتد که عصبانیت، نارضایتی، نزاع، رسوایی و احتمالاً خشونت فیزیکی در یک زوج افزایش می یابد. در چنین مواردی اغلب به طلاق ختم می شود، اما نه همیشه.

 

در این مقاله به طور خاص در مورد طلاق و کمک های روانی به شرکا صحبت خواهیم کرد.

 

با شنیدن کلمه طلاق چه تصویری در ذهن شما ظاهر می شود؟ شاید یک آتش سوزی، یا شاید یک سونامی یا طوفان صحرا، یا شاید یک انفجار بمب اتمی باشد، اما گاهی اوقات، مانند نمادی از زنجیر افتاده یا رهایی از یک زندان طولانی است. طلاق اغلب با کوه یخی در دریا مقایسه می شود: تنها بخش کوچکی از مجموعه همه تجربیات دراماتیک در سطح قابل مشاهده است، در حالی که بخش عمده ای از آنها در اعماق روح و قلب افراد مطلقه غوطه ور هستند. اما در هر صورت، طلاق یک بحران خانوادگی غیر هنجاری است که با روابط پیچیده، تغییرات در خانواده و سطح بالایی از استرس عاطفی مشخص می شود. وضعیت طلاق برای همه اعضای خانواده دردناک است. برخی آن را شر و برخی دیگر آن را رهایی از شر می دانند. و برای برخی، این تنها راه خروج از وضعیت درگیری فعلی در خانواده است، زمانی که حضور فرد دیگری در نزدیکی باعث تحریک شدید، حتی نفرت، و برای برخی دیگر - یک شوک عاطفی و ذهنی قوی است که ردی تلخ بر روی خانواده می گذارد. روح

 

طلاق یک پدیده اجتماعی و اخلاقی بسیار بحث برانگیز است که در فرهنگ آموزش خانواده به عنوان «راهی برای پایان دادن به ازدواج در طول زندگی همسران» تعریف شده است. طلاق فقط پایان یک درام خانوادگی است، رسمی شدن قانونی یک رابطه زناشویی شکسته.

 

دلایل طلاق در خانواده های مدرن بسته به کشوری که این طلاق ها در آن اتفاق افتاده است بسیار متفاوت است. ما در آستانه تغییرات جدی در نهاد خانواده هستیم و در حال حاضر مجبوریم بپذیریم که ازدواج در شرایط کاملاً متفاوت از هم می پاشد. در حالی که برخی در مورد فقری که زندگی در آن غیرممکن است فریاد می زنند، ما شاهد انحلال اتحادیه توسط میلیونرها هستیم. و کسانی هستند که همسر خود را به خیانت متهم می کنند و این اختلاف را توضیح می دهد. اما این اتفاق می افتد که مردم آماده ترک یک شریک وفادار و قابل اعتماد هستند و اعلام می کنند که خسته شده اند و دیگر هیچ احساسی وجود ندارد.

 

A. مزلو 7 مرحله طلاق را شناسایی کرد:

 

 

    طلاق عاطفی ناشی از نابودی توهمات زندگی زناشویی، احساس نارضایتی، بیگانگی همسران، ترس و ناامیدی، تلاش برای کنترل شریک زندگی، اختلافات و میل به دوری از مشکلات است.

    زمان تأمل و ناامیدی قبل از طلاق با درد، خشم و ترس، احساسات و اعمال متناقض، اغلب شوک، احساس پوچی و هرج و مرج همراه است. تلاش برای بازگشت عشق، کمک گرفتن از دوستان و اعضای خانواده انجام می شود.

    طلاق قانونی - ثبت وقفه در روابط در سطح رسمی رخ می دهد. این مرحله نه تنها با اقدامات قانونی، بلکه با مشارکت تعداد فزاینده ای از افراد در روابط خانوادگی شرکا همراه است. رابطه بین همسران طلاق ممکن است شامل درگیری، تهدید یا تمایل به مذاکره باشد. در طول طلاق و اختلافات قانونی، شریک زندگی رها شده ممکن است دچار ترحم، درماندگی، ناامیدی و عصبانیت شود.

    طلاق اقتصادی با قطع خانه داری مشترک و تقسیم بودجه خانواده (اگر قبلاً مشترک بوده است) همراه است.

    ایجاد توازن بین مسئولیت های والدین و حق حضانت با مذاکرات بین والدین در مورد رابطه بیشتر با فرزندان و توزیع زمینه های مسئولیت همراه است. اهداف اصلی این مرحله ایجاد رابطه جدید بین والدین و فرزند و همچنین کسب حس عزت نفس و استقلال است.

    زمان برای خودکاوی و بازگشت به تعادل پس از طلاق. مشکل اصلی این دوره تنهایی و وجود احساسات دوسوگرا است: بلاتکلیفی، خوش بینی، پشیمانی، اندوه، کنجکاوی، هیجان، شادی، غم و غیره. جستجو برای دوستان جدید و زمینه های فعالیت آغاز می شود، سبک زندگی جدیدی ایجاد می شود. و مسئولیت همه اعضای خانواده مشخص می شود.

    طلاق روانی در سطح عاطفی، این به معنای پذیرش واقعیت از هم گسیختگی رابطه، تثبیت وضعیت عاطفی و کار بر روی احساسات منفی مرتبط با طلاق است. در سطح شناختی-رفتاری - آمادگی برای عمل، اعتماد به نفس، احساس ارزشمندی، ظهور احساس استقلال و خودمختاری، جستجوی اشیاء جدید برای عشق و آمادگی برای ایجاد روابط جدید.

 

 

نیز E. Kübler-Ross مراحل طلاق خود را برجسته می کند. او روند طلاق را یک ضرر می داند. و بر این اساس، فرد در طلاق مراحل مشابهی را طی می کند که در زمان از دست دادن عزیزانش.

 

 

    مرحله انکار در ابتدا واقعیت آنچه اتفاق می افتد انکار می شود. معمولاً یک فرد زمان، انرژی و احساسات زیادی را صرف روابط نزدیک می کند، بنابراین برای او دشوار است که فوراً با طلاق کنار بیاید. در این مرحله، کار مکانیسم های دفاعی به روز می شود: منطقی سازی ("آزادی بالاخره آمد" ، "دیر یا زود این اتفاق می افتاد به هر حال")، کاهش ارزش ("در واقع ازدواج وحشتناک بود" ، "شوهر من یک عدم وجود کامل»)، انکار («هیچ چیزی شبیه آن اتفاق نیفتاده است»، «همه چیز خوب است»)، و غیره.

    مرحله عصبانیت در این مرحله احساس خشم نسبت به شریک زندگی به وجود می آید. شریک رها شده حالتی از سرخوردگی را تجربه می کند که ناشی از فروپاشی برنامه ها و امیدهایش است. اغلب او شروع به دستکاری کودکان می کند و سعی می کند آنها را به سمت خود جذب کند.

    مرحله مذاکره در اینجا تلاش هایی برای بازگرداندن ازدواج انجام می شود. همسران از دستکاری های مختلفی از جمله روابط جنسی، تهدید به بارداری یا حاملگی نسبت به یکدیگر استفاده می کنند. گاهی اوقات آنها از طرف دیگران به شریک زندگی خود متوسل می شوند.

    مرحله افسردگی. وقتی انکار، پرخاشگری و مذاکره هیچ نتیجه ای به همراه نمی آورد، خلق افسرده ایجاد می شود. انسان احساس می کند بازنده است، عزت نفس و اعتماد او به مردم کاهش می یابد.

    مرحله پذیرش این مرحله با پذیرش واقعیت طلاق و سازگاری با شرایط تغییر یافته زندگی همراه است. در مواردی که در ازدواج فرزندانی نیز وجود داشته است، آنها نیز برای سازگاری با شرایط جدید نیاز به حمایت و کمک دارند.

 

 

و البته، برای یک متخصص مهم است که تعیین کند مشتری یا زوج خود در چه مرحله ای هستند تا با شایستگی بیشتری روند درمانی را بسازند. از این گذشته، مردم اغلب برای گذراندن این مراحل به طور خاص به یک روانشناس مراجعه می کنند.

 

دلایل طلاق در خانواده های مدرن بسته به کشوری که این طلاق ها در آن اتفاق افتاده است بسیار متفاوت است. ما در آستانه تغییرات جدی در نهاد خانواده هستیم و در حال حاضر مجبوریم بپذیریم که ازدواج در شرایط کاملاً متفاوت از هم می پاشد. در حالی که برخی در مورد فقری که زندگی در آن غیرممکن است فریاد می زنند، ما شاهد انحلال اتحادیه توسط میلیونرها هستیم. و کسانی هستند که همسر خود را به خیانت متهم می کنند و این اختلاف را توضیح می دهد. اما این اتفاق می افتد که مردم آماده ترک یک شریک وفادار و قابل اعتماد هستند و اعلام می کنند که خسته شده اند و دیگر هیچ احساسی وجود ندارد.

 

روانشناسان مدرن 6 دلیل رایج برای طلاق را شناسایی می کنند.

 

اولین و یکی از شایع ترین دلایل، وابستگی یکی از اعضای خانواده (معمولاً شوهر) به الکل است. اگرچه ممکن است اعتیاد دیگری وجود داشته باشد - اعتیاد به مواد مخدر یا قمار. در هر صورت، این امر باعث آسیب جدی در تمام جنبه های زندگی خانوادگی می شود: از مالی گرفته تا از دست دادن احترام به همسر.

 

دلیل دوم خیانت است. در این صورت است که کمک روانشناختی و کار با اعضای خانواده می تواند وضعیت را به سمت بهتر شدن تغییر دهد، به نگاه متفاوت به وضعیت و بازنگری در رفتار - عدم آمادگی روانی برای زندگی خانوادگی کمک کند. و ما در اینجا در مورد ناتوانی در طبخ گل گاوزبان صحبت نمی کنیم، بلکه در مورد عدم تمایل همسران به قربانی کردن علایق، خودخواهی، خرابکاری، عدم درک این موضوع است که ازدواج تعطیل نیست، بلکه کار سخت است و دو نفر باید روی خانواده خوب کار کنند. -بودن.

 

یکی دیگر از دلایل رایج طلاق، ناهماهنگی جنسی بین همسران است. آسیب های روانی طولانی مدت، ویژگی های تربیت، تجربیات زندگی همسران - همه اینها باعث سوء تفاهم، عقده ها و عدم لذت از روابط زناشویی می شود. در این صورت است که روان درمانی شایسته می تواند این مشکلات را حل کند. و حتی اگر دیگر نتوان این ازدواج را نجات داد، کمک روانی در شرایط طلاق به شما کمک می کند تا رابطه جدیدی را شروع کنید، ترس از ناشناخته ها را از بین ببرید و به قدرت خود ایمان بیاورید.

 

علاوه بر دلایل فوق، بار دیگر دلایلی وجود دارد:

 

- نداشتن فرزند، ناباروری؛

 

- بیماری جسمی یا روحی یکی از زوجین.

 

- جدایی اجباری

 

- فرزندان ناتنی؛

 

- مداخله والدین یا سایر بستگان؛

 

- عاشق دیگری شد.

 

- محکومیت زوج به حبس از 3 سال یا بیشتر.

 

- ازدواج بیهوده

 

- ظلم، توهین، خشونت فیزیکی.

 

علاوه بر این، همسران ممکن است انگیزه های متفاوتی داشته باشند. البته تعیین اینکه چه کسی طلاق را بیشتر تجربه می کند، مرد یا زن، بسیار دشوار است. اعتقاد بر این است که زنان ذاتاً احساساتی تر و حساس تر هستند. اما با این حال، عامل اصلی این است که چه کسی چه کسی را ترک کرده است. تقریبا همیشه کسی هست که رها شده باشد. معمولا برای او سخت تر است. فردی که می رود پیش از این قوی تر است. گاهی حتی مردان نیز نمی توانند با چنین موقعیت هایی کنار بیایند. علاوه بر این، آنها اغلب رستگاری را در الکل، قمار و غیره جستجو می کنند. اما در کار یک روانشناس، البته، زوج هایی هستند که تصمیم متقابل می گیرند، اما این اتفاق بسیار نادر است.

 

امروزه طلاق به طور فزاینده ای توسط زنان آغاز می شود. از نظر مالی می توانند خودشان را تامین کنند، والدینشان به آنها کمک می کنند، جاه طلبی دارند، اهداف شخصی دارند، جامعه دیگر همسری را که خانواده را ترک می کند سرزنش نمی کند، دیگر شرم آور نیست.

 

در مطب روانشناس، 2 گزینه وجود دارد، یا یک زن و شوهر دور هم جمع می شوند و شانس بسیار خوبی برای در نظر گرفتن راه های دیگری برای حل تعارض وجود دارد، به غیر از قطع رابطه. یا فقط یک نفر به جلسه می آید، قاعدتاً این یک نفر همان کسی است که تصمیم به خروج از او گرفته شده است. هر مورد ویژگی های خاص خود را از کار متخصص دارد. بیایید نگاه دقیق تری بیندازیم.

 

 

    اول از همه، گفتگو با دو همسر به جای یک همسر بیشتر تشخیصی است و به شما این امکان را می دهد که بلافاصله مشکلات و مشکلاتی را که مراجعان از آنها شکایت می کنند، مشاهده کنید.

    کار با هر دو شریک به شما امکان می دهد در طول مشاوره مستقیماً به الگوهای روابط آنها متوسل شوید که در ویژگی های تعامل همسران در مشاوره ظاهر می شود. پرداختن به آنچه «اینجا و اکنون» اتفاق می‌افتد می‌تواند قانع‌کننده‌تر و مؤثرتر از تحلیل آنچه در خارج از دفتر مشاور اتفاق می‌افتد باشد.

    حضور هر دو مراجعه کننده امکان استفاده موفقیت آمیز از تعدادی تکنیک و تکنیک خاص مانند مجسمه سازی خانوادگی، انعقاد قرارداد و غیره را میسر می سازد که به انجام موفقیت آمیزتر و موثرتر زناشویی درمانی کمک می کند که استفاده از آنها در صورت حضور. تنها یک مشتری یا در اصل غیرممکن است یا بسیار دشوار است.

    ورود هر دو همسر به مشورت اغلب به این معنی است که آنها انگیزه جدی تری برای کار دارند، که نشان می دهد کار طولانی تر و عمیق تر خواهد بود. علاوه بر این، هنگام کار با هر دو شریک به طور همزمان، در صورت لزوم، می توان انگیزه کاری یکی از آنها را "به هزینه" دیگری حفظ کرد.

    مشاوره زوجین اغلب موثرتر است.

 

 

اما مشکلات خاصی نیز وجود دارد: انجام پذیرایی که در آن دو مراجعه کننده شرکت می کنند، به جای یکی، معمولاً دشوارتر است، به ویژه در مراحل اول فرآیند مشاوره، زیرا حضور دومین عضو زوج به یک شکل یا دیگری بر روند گفتگو تأثیر می گذارد، همسران می توانند یکدیگر را قطع کنند، وارد مذاکره و مشاجره شوند. کار با دو همسر، اگرچه مؤثرتر است، اما اغلب ماهیت کمتر عمیق و سطحی دارد. کار با هر دو همسر به نوعی آسیب پذیرتر است. بی میلی یکی از آنها برای ادامه کار، ویژگی های شخصیتی یکی از شرکا، که مانع کار عمیق تر می شود، می تواند به طور جدی در مشاوره اختلال ایجاد کند.

 

اما عمل نشان می دهد که این دو نفر زمانی بیشتر می آیند که تصمیم گرفته شده یا طلاق صورت گرفته است و آمده اند تا این موضوع را حل کنند که چگونه فرزندان و بستگان خود را مطلع کنند و چگونه با آنها تعامل بیشتری داشته باشند.

 

موضع درمانگر باید کاملاً واضح باشد: «من یک گورو نیستم و نمی‌دانم چه چیزی بهترین است. من دانش دارم و حاضرم آن را به شما منتقل کنم. فقط مشتری است که تصمیم، قدرت و دانش بهترین را دارد.» اغلب یک روانشناس ممکن است بشنود: «آیا ما شانسی داریم؟ تضمین میکنید؟ و در این مورد، روانشناس یک پاسخ صحیح دارد: "من نمی دانم برای شما چگونه خواهد بود. ما با آن کار خواهیم کرد." اما در هر صورت، اگر آتش بس و حل تعارض غیرممکن باشد، وظیفه درمانگر طلاق "خوب" است.

 

بحران یا نقطه بی بازگشت یا نشانه هایی از آمادگی همسران برای طلاق.

 

 

    عدم حساسیت عاطفی (غریبه شدیم، چیزی در من مرد). دیگر خبری از همدلی نیست. احساس شکستن نخ.

    نداشتن شریک زندگی در آینده (یک سال دیگر زندگی آینده من درست می شود...)

    تشکیل برنامه هایی برای زندگی که شامل همسر فعلی نمی شود. (یک درخواست ارائه شده است، تصمیم دادگاه در انتظار است، من و پسرم ترک خواهیم کرد)

 

 

توجه ویژه به جنبه ای مانند وجود خشونت در خانواده متقاضیان امری مهم است. در چنین مواقعی روانشناس با زوجین کار نمی کند و شرکا را از هم جدا می کند. خطر مرگ و میر مشخص می شود. وظیفه این است که درجه ریسک را روشن کنیم. بحث در مورد طرح ایمنی دستورالعمل درمانگر در مورد خشونت.

 

هنگام کار با یک زوج، نشانه هایی از طلاق کامل (عملکردی) وجود دارد.

 

 

    دستیابی به بی طرفی برتری طلبان در رابطه با یکدیگر

    توانایی پذیرش آرام روابط شخصی جدید همسر سابق.

    مشارکت در تربیت فرزندان مشترک (کودک)، تصمیم گیری در مورد زندگی آینده کودک.

 

 

و همچنین نشانه های طلاق ناقص (عملکردی).

 

 

    گیر افتادن در یکی از مراحل غم

    وارونگی نقش - تخصیص کارکردهای والدین (شریک) به کودک.

    جستجوی اجباری برای یک شیء جدید محبت.

 

 

یک طرح تقریبی از کار مشاوره فردی با بزرگسالان، به ویژه در دوره پس از طلاق، می تواند به شرح زیر ارائه شود.

 

 

    تشخیص وضعیت عاطفی و جسمی مشتری.

    کار با احساسات (ترس، گناه، خشم، ناتوانی، افسردگی و غیره).

    کار با مرزهای شخصی، نگرش های وابسته و وابسته.

    کار با آسیب‌های روانی که در این زمان با استرس «از بین خواهند رفت».

    آگاهی از خواسته ها، احساسات، نیازها، درک خود.

    تشخیص و کار با مشکلات وجودی: لطف، تنبیه، تنهایی، معنای زندگی و غیره.

    ادغام تجربه، سناریوی کار با خانواده.

    اهداف و برنامه ریزی برای آینده.

 

مشاوره طلاق

در این مقاله به جزئیات کار با فرزندان در شرایط طلاق والدین نمی پردازیم. مهم‌ترین چیز درک روشن این موضوع است که کودک بخشی از سیستم خانواده است و طلاق والدین را به همان اندازه که خودشان تجربه می‌کنند کامل و دردناک است. و کمک یک روانشناس در طول طلاق همچنین ممکن است شامل درک چگونگی کنار آمدن با واکنش عاطفی کودک به جدایی والدینش باشد.

 

همچنین می‌خواستم کمی روی تکنیک‌های تقریبی که یک روان‌شناس می‌تواند هنگام کار با زوج‌های طلاق استفاده کند، صحبت کنم.

 

در اینجا، البته، تمام تکنیک های کار با از دست دادن است: حروف (خشم، گناه). تکنیک صندلی خالی برای واکنش و تجربه احساسات؛ تمام تکنیک ها برای رهاسازی فیزیکی خشم؛ اجازه غصه خوردن

 

تکنیک "سفر".

 

اگر تصویر خود خوب آسیب ببیند

 

- اکنون نامی برای خود بگذارید (همانطور که ظاهر شد).

 

- نامی بر خلاف آنچه که برای آن تلاش می کند بگذار. تعریف مقادیر؛

 

- سفر چقدر طول خواهد کشید؟

 

- چی با خودت میبری؟ چه نوع مردمی؟

 

- چی بذاریم؟

 

- موانع چه خواهد بود؟

 

- چه نشانه هایی وجود دارد که در مسیر خوبی حرکت می کنید؟

 

تکنیک "دفن کردن روابط".

 

مطلقاً هر چیزی را که شما را به یاد شریک زندگی تان می اندازد از آپارتمان خارج کنید (الزاماً آن را بیرون بیندازید، بلکه آن را دور از دید در یک جعبه قرار دهید). یک جعبه کوچک بردارید و یک شی که نماد رابطه است در آن قرار دهید. یک اعزام واقعی، تشییع جنازه، بیداری ترتیب دهید. در صورت سوختن قدیمی، درخت/گیاه بکارید.

 

تکنیک منبع "ایجاد طلسم"

 

از مواد و نمادهای مختلف استفاده کنید. خاک رس، ترکیب مدل سازی، دکمه ها، توری های چرمی، رشته ها، کاغذ، تکه های چوب، شیشه، سنگریزه های پلاستیکی، پر. پارچه، نخ، سوزن. دستورالعمل: وظیفه شما این است که یک طلسم منبع برای خود بسازید. این به شما یادآوری می کند که شما قدرت حرکت رو به جلو را دارید.

 

آنها اغلب می گویند که با گذشت زمان همه چیز بهتر می شود. زمان بهبودی نیست، بلکه اقدامات صحیح و تغییرات لازم است.

 

 مبانی مشاوره روانشناسی / ترجمه. از روشن م.: پروژه آکادمیک، 1378. – 463 ص.

    گلود اس.آی. ثبات خانواده: جنبه های جامعه شناختی و جمعیت شناختی. L.، 1984.

    آلشینا یو.ای. مشاوره روانشناسی فردی و خانوادگی. - M.: شرکت مستقل "کلاس"، 2004.-192 ص.

    مشاوره روانشناسی در مورد مشکل طلاق در مطالعه Karabanova O.A. کتاب درسی. - م. گرداریکی، 1383.- 320 ص.

 مبانی روانشناسی خانواده و مشاوره خانواده در کرج: کتاب درسی - M. تی سی اسفرا، 2005. - 224 ص.

 

مجموعه روانشناسی خانواده کمک عملی برای هر مناسبتی به صورت کامل دانلود کنید

روانشناسی و مشاوره...
ما را در سایت روانشناسی و مشاوره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parisa1140 parisa1140 بازدید : 15 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 13:28